دریاچه ی شب


همچو بوتیمار مجروحی - نشسته بر لب دریاچه ی شب - می خورد اندوه


شام گاه


اندیش ناک و خسته و مغموم...(شاملو)


نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ

قشنگهههههههههههههههه
امیر

حدیث سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://aka30sahar.blogfa.com/

سلام . قشنگه زیباست و دوست داشتنی . منتظر نظرات شما در وبلاگم هستم . بدروووووووووووووووووود

آرش ف‌ پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ب.ظ

درود بر شیخ المشایخ

امید آن که در این ایام ملکوتی شیخ خلق را با کراماتش مستفیض کند. خلق شوریده و دل‌ نگران این روز‌ها در کوچه و خیابان در جستجوی حقیقتند. چند بیت

دی شیخ با چراغ همی‌ گشت گرد شهر - کز‌ دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

بس سرای پر ز جمع و انبهی - پیش چشم عاقبت بینان تهی

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد - کان عقیق نادر ارزانم آرزوست

مهری یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:03 ق.ظ http://fotofoto.ir

سلام
از عکسهای شما استفاده بردم
خوشحال میشم به من هم سری بزنید و نظرتونو بفرمایید
در خصوص تبادل لینک موافقید؟

آرش ف‌ چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:19 ب.ظ

I don't tell the murky world
to turn pure
I purify myself
and check my reflection
in the water of the valley brook

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد