بیشتر از سوژه ی اصلی عکس... پرده ی اون پشت و درختای نخل پشت پنجره به چشمم اومد...یه حس نوستالژیکی داره ...رنگ و طرح پرده آدمو می کشه به هزار تا حس قدیمی...به یه حس خوب که برای من پر از زندگی بود ...هر چند که فکر می کنم هدف عکس چیز دیگه ای بوده.
سلام جناب سوکی عزیز برای همه ی حس های خوبی که از کاراتون گرفتم(بیشتر کارای پاییز) می خواستم ازتون تشکر کنم. واقعا برای من این فوتوبلاگ یک کلاس آموزشیه... باز هم مرسی هم استانی عزیز !
بلی
اون نخ رو که نداره خودش کلی ایه.
کاش اون کلاه رو نداشت اسم هم خیلی با عکس مطابق نیست
جنوبه...؟
بیشتر از سوژه ی اصلی عکس... پرده ی اون پشت و درختای نخل پشت پنجره به چشمم اومد...یه حس نوستالژیکی داره ...رنگ و طرح پرده آدمو می کشه به هزار تا حس قدیمی...به یه حس خوب که برای من پر از زندگی بود ...هر چند که فکر می کنم هدف عکس چیز دیگه ای بوده.
شعر هم که مثل همیشه خیلی به عکس میاد.
سلام جناب سوکی عزیز
برای همه ی حس های خوبی که از کاراتون گرفتم(بیشتر کارای پاییز) می خواستم ازتون تشکر کنم. واقعا برای من این فوتوبلاگ یک کلاس آموزشیه...
باز هم مرسی هم استانی عزیز !
خیلی خوب شده امیر
آفرین
ما بی چرا زندگانیم
آنان
به چرا مرگ خود آگاهانند
MARHABA SOOKI BEY
inche senetde haqigeten bir uygun eser !... ama bulemedim "khur" nerdedi ?!.i
احتمالا منظورتون اینه که خور کجاست ؟
خور و بیابانک . بین یزد و مشهد .
این کادر و ضد نور و دوست دارم. آفرین.