این عکست منو یاد عصر جمعه انداخت ...میدانی دل تنگی همیشه دلتنگی نیست. گاهی د...ل...ت...ن...گ...ی... می شود. شکسته بسته. پاره پاره. دیر به دیر. به همین ساده گی.
دلتنگی ... حس غریبی است که می توان آن را در غروب خورشید در افق ؛ در آسمانی با ابرهای تیره ؛ در پاییز برگریزان باران زده : در دل یک عاشق ُ در یک صندلی خالی و دراین عکس آن را معنا کرد .
چه حس غریبی داره این عکس
واقعا دلم گرفت
راستی الان جمله پایین رو دیدم کاملا حس دلتنگی رو منتقل میکنه
کاش اون نیمکت کوچیکه رو حذفش میکردی
پرسگکتیو بسیار زیبایی انتخاب کردید و رنگ نیمکتها هم همخوانی عجیبی با آسمان دلتنگ داره.
سلام حس دلتنگی کاملا تو این عکس هست واقعا دل آدم می گیره
بسیار عالی و حس انگیز؛ با عنوان و شعری در خور.
تمام عناصر تصویر در جهت انتقال مفهوم. ممنون.
امیر جان بهت تبریک می گم.
نه تنها این عکس بلکه تمام بلاگت دوست داشتنی بود.
موفق باشی.
صدای به هم خوردن استکانها ، اینجا پیچیده ...
حسش کردم !
×××
بعضی وقت ها ننوشتن ، یه جور نوشتنه ...
این عکست منو یاد عصر جمعه انداخت ...میدانی دل تنگی همیشه دلتنگی نیست. گاهی د...ل...ت...ن...گ...ی... می شود.
شکسته بسته. پاره پاره. دیر به دیر.
به همین ساده گی.
یاد یه عصر بهاری افتادم تو راه تهران تا اراک سال ۸۱ وقتی داشتیم از نمایشگاه کتاب برمی گشتیم با یه عالمه خاطره که هنوز که هنوزه زنده و پررنگن
می توان در قاب خالی مانده یک روز نقش یک محکوم یا مطلوب یا مغلوب را اویخت
حس بسیار خوبی داره
دلتنگی ... حس غریبی است که می توان آن را در غروب خورشید در افق ؛ در آسمانی با ابرهای تیره ؛ در پاییز برگریزان باران زده : در دل یک عاشق ُ در یک صندلی خالی و دراین عکس آن را معنا کرد .
می خواهم آب شوم در گستره افق...
انجا که دریا به پایان می رسد و آسمان آغاز می شود...
" من " کوچک ترین اسم برای دلتنگی ها
به یاد ابی:
منو با تنهائیام تنها بزار دلم گرفته...
روزای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته ...
دراین جاده ی دلتنگ
در انتظار کیستی
دلتنگ
عکس و نوشته ی زیبایی بود...پراز مفهومش