فرزندانمون شاید تا چند سال دیگه ، تنها چیزی که از دریای مازندران براشون بمونه یک عکس باشه و احتمالا خاطره ای ضعیف و اسمی قدیمی به نام : دریای خزر !
جخ امروز
عمر ِ جهان بر من گذشته است.
نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست.
بارها به خون ِمان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دستآورد ِ کشتار
نانپارهی بیقاتق ِ سفرهی بیبرکت ِ ما بود.
اعراب فریبام دادند
بُرج ِ موریانه را به دستان ِ پُرپینهی خویش بر ایشان در گشودم،
مرا و همهگان را بر نطع ِ سیاه نشاندند و
گردن زدند.
....
خوشبینی برادرت تُرکان را آواز داد
تو را و مرا گردن زدند.
سفاهت ِ من چنگیزیان را آواز داد
تو را و همهگان را گردن زدند.
یوغ ِ ورزاو بر گردن ِمان نهادند.
گاوآهن بر ما بستند
بر گُردهمان نشستند
و گورستانی چندان بیمرز شیار کردند
که بازماندهگان را
|
|
|
هنوز از چشم
|
|
|
خونابه روان است.
|
احمد شاملو ( ۱۳۶۳)
سلام
امید استوائی بر دل دارم
که فردا روز دیگریست
با یک آسمان ابی خندان
برای رویش گلها...
امان از عفریت سیاه سیاست...
امان از این همه سیاس...
امان از این همه.....
...............
چه نی نی بامزه ای!
عکس به خاطره پارمیس قشنگ شده
سیاهی ات
مجالی بر سپیدی نگذاشته است...
بی نوستالژی شدیم رفت!
درسیاهی ات
مجالی بر سپیدی نیست...
بی نوستالژی شدیم رفت...